بستنی خیالی
هنوزم از یادآوری اون لحظه که مشغول خوردن بستنی خیالی بودی خندم میگیره . یه چند روزی هست هی میگی " مامان بستنی بخورم " " بستنی بده " " بستنی میخوام " . از شروع سرماخوردگیت که چند روز میگذره برات بستنی نخریدیم تو هم دلت زیاد بستنی میخواد . امروز مشغول بازی بودی که رفتی سبد خریدت رو برداشتی ( یه سبد حصیری که بهش میگی خرید ) با خودت کلی حرف زدی و دستت رو به نشانی بستنی خوردن می لیسیدی داشتم شاخ در میاوردم از دست تو کوچولوی ناز . گفتم چکار میکنی گفتی دارم بستنی میخورم منم ترکیدم از خنده . توی این سن ازت انتظار نداشتم .
نویسنده :
مامان
20:07